یه‌سری عکس برفی لابه‌لای این آت و آشغالای قدیمی خورد به چشمم و یه صدایی گوشه‌ی ذهنم مدام داره تکرار می‌کنه که: اگه زمستون برسه. اگه زمستون برسه. اگه زمستون برسه