اینجایی که ما توش داریم زندگی میکنیم و روزامونو میگذرونیم به همهمون حس تعلق نداشتن یاد داده. آدما از ترس آینده دست به کارهای اشتباه میزنن. از ترس اینکه ممکنه همینم نباشه. چون معلوم نیست توی پرواز بمیریم یا توی اعتراض برای به دست آوردن بدیهیترین و انسانیترین حقوقمون. چون هیچی معلوم نیست. معلوم نیست کسی که مهاجرتو انتخاب کرده واقعا تو رو دوست داره یا خودشو. معلوم نیست رفتن اون آدم تو رو خوشحال میکنه یا ناراحت. فکر میکنم ولی اشتباه از منه. ما دقیقا تو نقطهای که باید به هم نزدیک باشیم از هم دوریم.
اونجایی که من خوشحالم تو نیستی و اونجایی که تو خوشحالی من احساس بدی دارم. تو رفتنو انتخاب کردی. من هم نبودنو انتخاب میکنم.