یک کتابی میخونم که نویسندهش از ضمیر غیر مرسوم برای مشاغلی که جنسیتزده شدن استفاده میکنه، مثلا اگر داره در مورد رئیس فرضی یک شرکت خیلی بزرگ حرف میزنه جلمههای بعدی رو با ضمیر she مینویسه. یا مثلاً پرستار بچه یه آقاست و هر بار با خوندن هر کدوم از این مثالها مغزم چند لحظه مکث میکنه و همین. برام جالبه.