دیگه مهم نیست زمین سنگه. یا سرده. یا خونه نیست. زمین فقط زمینه. دیگه مهم نیست که حالمو میپرسی و چیزی رو تبریک میگی. دیگه مهم نیست که چقدر روی لبهی پرتگاه راه رفتم. تهش و یا بهتره بگم همیشه میافتم و تنها کاری که از دستم برمیآد اینه که افتادنمو کامل کنم.