نِک بَـت

ولی تو تهِ تهش میری می‌شینی رو زمینِ سرد کنار تختت و بدون این‌که به خودت فشار بیاری اشک می‌ریزی 

بعدشم که چشات پف کرد و دماغت تا مغز کیپ شد پا میشی میری دسشویی فین می‌کنی و با آب یخ صورتتُ می‌شوری. آبُ که خوردی ، می‌گیری می‌خوابی


تو تـ*ـخمِ مُردن نداری که.