به 23 سالگی

چه دورم، چه خوشحالم که دورم از اون آدمی که از خراب شدن پوست دستش هم می‌ترسید. بعد اگر ازش می‌پرسیدن که چرا سیگار می‌کشی در جواب چشم بسته غیب می‌گفت: ما که قراره بمیریم. حالا من هی سیگار سیگار می‌کنم نه که با نکشیدنش شاخ غولی چیزی شکسته باشما، اصلاً هم ربطی به کلیت قضیه نداره. ربطش شاید به اینه که اگر نمی‌ترسی نترس، ولی اگه مثل سگ می‌ترسی گه می‌خوری ادای نترس‌ها رو درمی‌آری عزیز من. قیافه‌ی قلابی حق به جانب و همه‌چیزدون هم برای من نگیر. مگه چی سرت می‌شه از زندگی؟ یه مشت چرندیات صد من یه غاز. اگه هم قراره تو اون فضای خفه‌ی چند متری اطرافت که برای خودت ساختی و چسبیدی بهش، چیزی رو که می‌خوای پیدا کنی، عالیه. go for it. فقط یادت نره وقتی داری دور خودت می‌چرخی از لطافت دستات لذت ببری، چون اون‌جا چیزی بیشتر از این نصیبت نمی‌شه. 

نظرات 1 + ارسال نظر
Morgana 17 فروردین 1401 ساعت 10:38

حرف‌هات من رو به فکر فرو می‌برن همیشه. گاهی وقتا مقایسه‌شون می‌کنم با نتایجی که خودم از زندگی بدست اوردم.
من تصورم از خودم اینه که اون دوره لطافت پوست رو گذروندم و به نظرم وارد فاز پوست کندن شدم.
ولی واقعیتش اینه که الان که برمی‌گردم خاطرات اون دخترِ پوست لطیف رو می‌خونم، می‌بینم خیلی خیلی دوست داشتنی‌تر از چیزی بود که الان هستم. و دوست‌های زیادی داشت. و خلاق بود. و حداقل به خیال خودش شاد بود.

الان انقدر همه چیز درهم و گند و گه و پیچیده‌ست که واقعا به نظرم به هیچی‌‌ش نمی‌ارزید. حتی فکر نمی‌کنم‌چیز خاصی هم بدست اورده باشم. همه چیز رو هم از دست دادم.

ولی امیدوارم از پیله دراومدنای تو قشنگ باشه واست‌.


من چرا هیچوقت نفهمیدم تولد تو کِی ئه؟
نکنه فروردینی‌ایی؟ :))

عه مورگانا. سلام

نمی‌دونم من هم. ولی در کل یه سیکله. بعد از کنده شدن پوستمون دوباره احتمالاً یه دوره پوست لطیفی خواهیم داشت، تا پوست انداختن بعدی. و خب فکر می‌کنم که اشکالی هم نداره چون همیشه که قرار نیست چیزی یا مشخصاً چیز خاصی به دست بیاریم. فقط شاید همیشه چشممون به اینه که بگذره و تموم بشه وقتی هم تموم می‌شه با گذر زمان و فراموشی فکر می‌کنیم ای بابا اون موقع‌ها چه خوش و خرم بود همه‌چی. و یه واقعیت تلخ دیگه هم اینه که اکثر تجربه‌های دست اولو از یه سنی به بعد پشت سر می‌ذاریم و دیگه بعدش همه‌چیز به قول خودت گند و گه به نظر می‌آد.

خلاصه که می‌گذره، حالا تهش یا تو پیله‌ی خودمون می‌میریم یا پروانه‌‌ای چیزی می‌شیم.

چون من هر سال تو یه روز متفاوت از نو زاده می‌شم =)))))) نوپ. ولی نزدیکم به فروردین.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد