وقــفه


زندگی

مدت‌هاست

مرا یاد هیچ‌چیز نمی‌اندازد


NOthing is ever enough

نشستم تو تاریکی

پلکمو که می‌کشم

نور پاشیده میشه تو سیاهی.



هَو آی فیل. شتر. گاو.

فعلاً اسمش بشه نوعی نا-حالیِ از حد گذشته..

بعدا دست میکشم به سر و روش.

یو فیل یو'ر کرالین آن یُر نیز

شرح سوزش استخوان و سرمای تن.



+ از یه سنی به بعد نمی فهمی داری کی رو زندگی میکنی .. فقط اسمش ، اسم خودت ه.

م.خ. هــآ 2

می‌گه : دانشکدم بچه‌ها . کار واجبی اگه هست بگین


چه کاری واجب‌تر از ریدن دم دفتر بسیج واقعاً؟



+ به اون خدا پیغمبرتون قسم فقط منتظرم دوستامون آزاد شن..