یکی از نادرترین اتفاق‌ها برای من جا گذاشتن و گم کردن چیزهاست. امروز هم چیزی رو جا نذاشتم یا گم نکردم ولی انقدر هی همه‌چیزمو تو طول روز چک کردم که ببینم سر جاش هست یانه که کاش یه چیزی گم می‌شد.

تنها چیزی که اهمیت و معنی‌اش رو از دست نداده صبح و صبحونه‌است. باقی چیزها کاملا از دایره‌ی اهمیتم خارجن.

جز حادثه هرگز طلبم کس نکند

احتمالا باید در همین نقطه از زندگی با این رباعی رودکی مواجه می‌شدم. که به یاد بیارم چند سالی میشه سهم بزرگ و شیرینی دارم از تنهایی.

لاک سکرین یکی که یه کم جلوتر از من نشسته یه "صبر" سفید بزرگه. 

بخوابیم شاید بهتر بشه. بهتر نشه فردا می‌شه. فردا بشه یه روز کم‌تر می‌شه به هرحال.